All content of this weblog is subject to copyright law

کليه حقوق نوشته های اين وبلاگ و وبلاگهای مرتبط با آن منجمله وبلاگ http://cclpersian.blogspot.com/ در انحصار نگارندگان است و هرگونه نقل و اقتباس و کپی برداری بدون ذکر نام نگارنده به منزله ناديده گرفتن حقوق مولفين و قابل پيگرد می باشد

دوشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۹

چگونه يک پيشنهاد تحقيقاتی موفق بنويسيم؟ قسمت دوم

سوال اول: پيشنهاد تحقيقاتی چيست؟

شايد حتی بهتر باشد خود عبارت "پيشنهاد تحقيقاتی" را زير ذرّه بين بگذاريم. اين عبارت به نظر من ترجمه ای کاملاً نچسب برای عبارتی است که در زبان انگليسی برای توصيف مراحل هر طرح تحقيقاتی به کار می رود (شايد عبارت بهتری را همکاران بتوانند برای اين معنا ارائه کنند). فعلاً چون عبارت بهتری به ذهنم نمی رسد چاره ای جز به کار گرفتن همين عبارت نامأنوس نمی بينم. در هر حال اگر من به شما بگويم که من يک پيشنهاد تحقيقاتی برايتان دارم، منظور اين است که من تحقيقی را در ذهن دارم؛ مراحل اجرای آنرا در ذهن پرورانده ام؛ آزمايشهای مورد نياز (روش اجرای آزمايشها) را شناسايی کرده ام؛ با وسايل مورد نياز آزمايشها (ابزار و تجهيزات مورد نياز) آشنايی دارم؛ می دانم اين وسايل را کجا بايد پيدا کرد؛ می دانم چند نفر نيرو، چقدر زمان و چقدر هزينه برای اجرای اين پروژه لازم است.

پس حالا می دانيم عبارت پيشنهاد تحقيقاتی چه معنايی را در ذهن شنونده القا می کند. وقتی شما می گوييد من پيشنهاد تحقيقاتی ام را آماده کرده ام، در واقع می گوييد من ايده ای دارم و می دانم چگونه آنرا اجرا کنم. اگر کسی از شما خواست يک پيشنهاد تحقيقاتی بنويسيد، در واقع از شما يک سوال ( و فقط يک سوال) پرسيده است: آيا اطمينان داری از عهده اين کار بر می آيی؟ به عبارت ديگر با نوشتن پيشنهاد تحقيقاتی، شما ثابت می کنيد که ادراک روشنی از تمامی جوانب پروژه مورد نظر داريد و دانش فنی لازم نزد شما موجود است.

چگونه يک پيشنهاد تحقيقاتی موفق بنويسيم؟ قسمت اول

How to write a good research proposal? Text in Persian.

چهار – پنج سال پيش ( يا به قول دوستان چارسال پارسالها) قرار شد پروژه تحقيقاتی را تعريف کنم. برای اولين بار بود که به طور جدی با اين سوال مواجه می شدم و کسب موفقيت در اينکار می توانست آينده زندگی خودم و خانواده ام را تغيير دهد. رسيدن به آرزوهای علمی که هميشه در سر داشتم را تماماً در گروی تدارک ديدن يک پروژه تحقيقاتی موفق می ديدم. پس از پرس و جوهای فراوان، پروژه ای را طراحی کردم که هرگز به مرحله اجرا نزديک نشد ولی من را به اهداف علمی که در ذهن داشتم کاملاً نزديک کرد: چند ماه بعد، در مرکز تحقيقاتی مورد علاقه ام مشغول به کار شده بودم. اما يکی دو هفته از ورودم نگذشته بود که با مشکلی کاملا جدی مواجه شدم. برای ملاقات با يکی از مسؤولين عاليرتبه مرکز تحقيقاتی احضار شدم. او گفت: پروژه ای که شما تعريف کرده ای از نظر اقتصادی قابل اجرا نيست. شما به فلان تيم تحقيقاتی ملحق خواهی شد و لازم است که پروژه تحقيقاتی آنها را بررسی کنی و فرض کنی که خودت عهده دار طراحی آن پروژه هستی. لازم است که پروژه را خودت طراحی کنی و سپس به فکر اجرای آن باشی. بار ديگر با موضوعی که از آن می ترسيدم رودررو بودم. بايد پروژه را مطابق با استانداردهای آن مرکز تحقيقاتی تعريف و طراحی می کردم. می دانستم که در واقع پروژه ای که بار قبل توصيف کرده بودم يک نقطه ضعف بسيار مهم داشته و در واقع فرصتی دوباره به من داده بودند تا کاستیهای آنرا جبران کنم. نقض پروژه قبلی اين بود که ... قابل اجرا نبود!!! حالا از من خواسته شده بود که پروژه ای را که در حال اجرا بود، تعريف کنم و از اين راه نشان بدهم که شايستگی ادامه کار را دارم. از خدا پنهان نيست، از شما چه پنهان که اينبار موفقيت چندانی نصيبم نشد و چيزی نمانده بود که موقعيت بدست آمده را کاملاً از دست بدهم.



اکنون که پس از چند سال آن روزها را به ياد می آورم، با ديدی بهتر نيازهای پروژه های تحقيقاتی موفق را درک می کنم و دوست ندارم که همکاران ايرانی من در موقعيتی شبيه به آنچه که بر من گذشت قرار گيرند. چندی پيش دو نفر از همکاران قديمی در همين زمينه سوال می پرسيدند. در اينجا نوشتاری را در پيش خواهيم داشت که اميدوارم پاسخی برای سوالهای اين همکاران و دوستان ديگر باشد و شايد زمينه ساز رشد فعاليتهای تحقيقاتی اپتومتريستهای ايران شود.