در فاصله بين اين يادداشت و يادداشت قبلی متوجه شدم که بلانسبت شما، آدمهای کج فهمی هم ممکن است مستقيماً يا غير مستقيماً با اين وبلاگ در تماس باشند، لذا از اين يادداشت به بعد، حرفهای خودمانی را قلم می گيرم.
يکبار سر کلاسی، از باب ارادتم به يکی از اساتيد و برای شکسته نفسی گفتم: من در برابر فلان کس، دستهايم را به عنوان تسليم علمی بالا می برم. بعدا شنيدم که از قول من گفته اند، آيدين خودش هم قبول دارد که در برابر فلانی هيچّی نيست!
اينبار هم من جايی در اين نوشتار، از باب ارادت به خوانندگان وبلاگ و از روی پرهيز از غرور، مطلبی را گفته ام (که در اينجا تکرار نمی کنم)، و کج فهمان روزگار (بلانسبت شما)، تعبير را بر ضعف بنده گذاشته اند. در هر حال اين وبلاگ به مرور مطالب اپتومتری ادامه خواهد داد و الحمدالله خداوند تبارک و تعالی به هر کس درک را در حد خودش عطا می کند. انشاالله که مرز بين خشوع بیش از حد و غرور بيش از حد را نيز خداوند برای من نمايان خواهد کرد تا از لغزشهای اينچنينی دور بمانم.
بار ديگر تاکيد می کنم که هدف از تدوين اين سلسله مطالب، سوق دادن اپتومتری ايران، به سوی عرصه هايی است که هنوز بيشتر اپتومتريستهای ايران فرصتی يا انگيزه ای يا امکانات کافی برای تفحّص در آنها را تداشته اند و نه طی مدارج علمی برای شخص خودم يا ترديد به آنچه که تا کنون خداوند به من ارزانی داشته.
القصه، از اين شماره به بعد به يکی ديگر از نقطه ضعفهای اپتومتری ايران رسيدگی خواهيم کرد. تا به حال از چند نفر از همکاران جوانتر از خودم که بعضاً در زمان کار کردن من در دانشگاه، دانشجو بودند، شنيده ام که هرگز گونيوسکوپی و افتالموسکپی دايرکت و بعضاً حتی سنجش فشار چشم را انجام نداده اند. شايد تئوری را بدانند، ولی کار عملی در اين زمينه يا انجام نداده اند و يا آنقدری نبوده که با خاطر آسوده بتوانند اين تکنيکها را روی چشم طبيعی اجرا نمايند. در بخشهای آتی، اين مطالب را مرور خواهيم کرد چون ضروری است که در مطب از اين تکنيکها و روشهای پيشرفته تر استقاده نماييم. استفاده از اين تکنيکها بسيار مهمتر از چيزی است که معمولاً فکر می کنيم. ای بسا بيماری که مبتلا به مشکلات چشمی است که فقط با اين تکنيکها قابل شناسايی است و ما تحت عنوان فرد سالم، وی را مرخص کرده ايم.
مثالی در اهميت اين موضوع تقديم کنم: چند سال پيش، يکی از بستگان سببی، در اثر پارگی ناگهانی شبکيه، تقريبا نابينا شد. وی که يکی از مهندسان سرشناس کشور است، برايم تعريف کرد که چطور يک روز بعد از ظهر، هنگامی که همراه با همکاران از محل کار خارج می شده، ناگهان احساس می کند که نوری بطور لحظه ه ای در جلوی چشمش بصورت دايره وار چرخيد و غيب شد. می گفت از همکارانش پرسيد که آيا آنها هم نور را ديده اند. همه خنديدند و گفتند، خير. می گفت من فکر کردم که يا خيالاتی شده ام يا دوستان هم نور را ديده اند و برای شوخی انکار می کنند. دو روزی گذشت و آقای مهندس متوجّه ضعف شديد ديد در يک چشم می شوند. تشخيص طبيب، توتال رتينال ديتچمنت و تحليل رفتن شبکيه در طی 48 ساعت اخير بود. به اينجای ماجرا که رسيد، با حالتی نيمه شوخی و نيمه جدی، با لحنی آکنده به اندوه و خشم گفت: همه اش تقصير تو بود!!! گفتم: چرا من؟ گفت: آدم توی فاميل اپتومتريست داشته باشد و اينطوری کور بشود؟!! گفتم: نمی فهمم منظورتان چيست؟ گفت: پس نقش شما اپتومتريستها در چامعه چيه؟ نبايد من مهندس مملکت، از قبل بدونم که علايم پارگی شبکيه چيه؟ کی بايد به من ياد می داد؟ تو ديگه!!! خنده ای کرد و موضوع را عوض کرد.
تمام اين مطالب را می توان در زير گروه عنوان "بررسی سلامت چشم" شرح داد. شايد بگوييد به ما اجازه نمی دهند اينها را انجام بدهيم، شايد بگوييد ابزارش گرانقيمت است و بودجه نداريم - هر چقدر دوست داريد بهانه بياوريد (ببخشيد که لحنم راتغيير داده ام - گناهش گردن آنهايی است که شکسته نفسی و تواضع را به ضرر اينجانب بکار می گيرند). بله، می توانيد تا ابد قربانی شرايط بمانيد. می توانيد هم به فکر راه حل باشيد. علمش را بدست بياوريد و امکان عملش را هم فراهم کنيد.
در زير، فهرستی را تقديم می کنم که در واقع مراحل ارزيابی سلامت چشم را شرح می دهند. ببينيد تا کدام مرحله را هميشه برای بيمارنتان انجام می دهيد. اگر تنها چند مرحله اول را در شرح کار خود می بينيد، لازم است که دنبال توسعه فعاليتهايتان باشيد. دوستی در وبلاگ اپتيران نوشته بود که موضوعات سخنرانيها در کنگره ها و گردهماييهای اپتومتری تکراری است و کمکی هم به افزايش بهره وری (و در آمد) مطب نمی کند. اگر چند يادداشتب بعدی را حوصله کنيد و بخوانيد، خواهيد ديد که حتی ترشحات بينی بيمارتان هم برايتان ارزشمند است!!!
حالا اين روال معاينه را بررسی کنيد و برای خودتان تعيين کنيد معايناتتان تا چه حدّ عمقی يا تا چه حدّ سطحی است. اگر در يکی دو سه سطح اول چارت زير متوقف شديد، بدانيد که بخش عمده ای از بيماريها را نمی بينيد و بخش عمده ای از درآمدتان را ديگران کسب می کنند:
تستهای اوليّۀ بدو ورود بيمار به مطب
رفراکشن
تستهای فانکشنال
بيوميکروسکپی شامل ارزيابی ضمايم چشم (آدنکسا)، ارزيابی قرنيه، روش ون هريک
-> استفاده از گونيوسکپ اگر زاويه اتاق قدامی کوچکتر از يک چهارم باشد
-> استفاده از تونومتر گولدمن اگر زاويه اتاق قدامی مساوی يا بزرگتر از يک چهارم باشد
بعد از گلدمن: باز کردن مردمک چشم و ارزيابی عدسی چشم و بخش قدامی ويتره با بيوميکروسکپ
بعد از بخش قدامی: بررسی فاندوس با استفاده از عدسی فاندوس در بيوميکروسکپ -> بررسی لايه عصبی شبکيه با کمک فيلتر سبز (رد فری)
بعد از فاندوس بيوميکروسکپی، اجرای بی آی اُ (افتالموسکپی دوچشمی غير مستقيم) -> فشرده کردن صلبيه و تری ميرور گلدمن
بعد از بی آی اُ، اندازه گيری فشار چشم به عنوان اطمينان از بدون عارضه بودن ديلاتاسيون مردمک و ارائۀ آموزشهای لازم به بيمار
مطمئناً در مورد بسياری از ماها، معاينه در سطح رفراکشن متوقّف می شود - آيا با اين اوضاع که اصلاً هم مهم نيست چطور پيش آمده، می توانيم ادعا بکنيم که اپتومتريست ايرانی لياقتش بيشتر از اينها است؟ جواب من اين است که بله می توانيم ادعا و مطالبه کنيم، به شرطی که ابتدا علمش را و عملش را حاصل کنيم.
در قسمتهای آينده، عرض می کنم چگونه. در هر قسمت، شرحی بر روشها و تستهای فوق خواهيم داشت و ميان برهايی هم در حد امکان تقديم خواهد شد.